شب رخ

شب رخ

شبرخ
شب رخ

شب رخ

شبرخ

یک روز زندگی

 

من او را رها کردم   

تا او خود را در یابد 

و چقدر سخت است          عزیزترینت را رها کنی  

اما من انقدر او را دوست دارم 

که او را رها میخواهم برای همیشه 

رها از تمامی بندهاوزنجیرها 

هر چند او هیچگاه در بند من گرفتار نبود 

چرا که من خود اینگونه خواستم 

و هیچگاه بخاطر همیشه بودن با او برای او بندی نساختم 

اما او ....... 

در بند خود گرفتار بود .... 

ای کاش از خود رها شود 

همانگونه که من با او از بند خود رها شدم 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد