شب رخ

شب رخ

شبرخ
شب رخ

شب رخ

شبرخ

فقط بخاطر تو.......

فقط بخاطر تو.......

به سیگار پک می زنـم
خنک می شود دل تنـهایی
دیگر نه شعر می نویسم
نه نامه هـایت را می خوانم
فقط پک می زنـم
کاش انتظار
به اندازه کشیدن سیگار بود

دلتنگی بی پایان

دلتنگی بی پایان

 

همیشه هر گاه دلتنگت میشوم ، مینشینم در گوشه ای و اشک میریزم
آن لحظه آرزو میکنم که باشی در کنارم ، بنشینی بر روی پاهایم و آهسته در گوشم بگویی که دوستت دارم
کاش بیاید آن روز ، کاش تبدیل شود به حقیقت آن آرزو ، تا لبخند عاشقی بر روی لبانم بنشیند ، تا کی دلم در غم دوری ات، به انتظار بنشیند!
ببین خورشید را ،در حال غروب است ، نمیدانم ،میدانی اینجا که نشسته ام چقدر سوت و کور است !؟
نیستی اینجا که اینگونه سرد و بی روح است ، نیستی در کنارم که دلم تنها و پر از غصه، در این لحظه ی غروب است
هیچ است این دل بی تو ، تمام است لحظه های شادی بی تو، بگیر دست مرا با آن دستان مهربانت، به تو نیاز دارم همیشه و همه جا، به آن دل مهربانت
هستم تا هستی در این دنیای خاموش ، نمیشوی ، حتی یک لحظه نیز از یاد من فراموش!
ندیدم تا به حال عشق و صداقت را جز از دل تو، ندیدم تا به حال مهربانی و وفا را جز از قلب مهربان تو،
ندیدم یک قلب پاک را جز قلب درخشان تو تا به حال،
بیا تا ثابت کنیم به همه معنای یک عشق ماندگار!
برمیگردیم به سر خط ، دلتنگی مرا دیوانه میکند تا آخر خط ، گفتم تا گفته باشم درد دلم را به تو ، یکی که بیشتر نیست در این دنیا دیوانه ی تو!

غرور عشق


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

دفتری پاره پاره از متنهای من ، دلی شکسته از حرفهای من .
صدایت پر شده در گوش من که میگفتی : تو مغروری، دل بکن از دنیای من.
میگفت که تو را همه میخواهند ، تو مال همه هستی جز من !
میگفت همه ی متنهایت را پاره کردم ، در آتش قلبم ریختم و سوزاندم .
میگفت که دیگر شنیدن صدایت برایم هیچ آرامشی ندارد ، احساساتت برای همه زیباست ، برای من هیچ زیبایی ندارد.
عکسهایم را پاره کرد ، و باز قلبم را در کوچه پس کوچه های تنهایی آواره کرد.
من که کسی نبودم ، او برایم این حرفها را گفت و مرا بیچاره کرد.
متنهای من تنها یک خواننده داشت ، او نمیدانست که احساست من تنها یک مخاطب داشت.
آن نویسنده ی محبوب در خیال تو ، تنها عاشق تو بود ، آن صدایی که آرامش میداد به تو، تنها به عشق تو میخواند.
تو نداستی غرور من ، غرور عشق بود و  سکوت من خواسته ی سرنوشت بود.
هر چه نوشتم برای تو بود و هر چه خواندم به عشق تو بود.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

دل گرفته


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


آسمان ابری و دلگرفته است ، دلم نیز مانند آسمان شده.
حال و هوای تنهایی به سراغم آمده و مثل همیشه چشمانم بهانه تو را میگیرند.
میخواهم چند خطی از تو بنویسم ، اما قطره های اشکم بر روی صفحه کاغذ ریخته است و قلمم بر روی کاغذ خیس نمی نویسد.
دلم خیلی گرفته است ، یک عالمه درد دل دارم ، نمیدانم چگونه دلم را خالی کنم.
میخواهم از غصه ها و دلتنگی ها رها شوم اما نمیتوانم.
خانه سوت و کور است ، آسمان همچنان مانند من بغض کرده.
همچنان که در گوشه ای از اتاق در این خانه سوت و کور و دلگرفته نشسته ام ، سرم را بر روی زانوهایم گذاشته ام و اشک میریزم. به یادم آمد آن لحظه که تو در کنارم بودی و سرم را بر روی شانه های مهربان تو میگذاشتم و اشک شوق میریختم.
حالا تو نیستی ، و من تنها با غم هایم مانده ام.
کاش قدر آن لحظاتی که در کنارت بودم را میدانستم ، هیچگاه این چنین لحظه ای که اینگونه به غم بشینم را  تصور نمیکردم.
قلبم مثل گذشته تند تند نمیزند ، و مثل گذشته به انتظار شنیدن صدایت لحظه شماری نمیکند.
قلب شکسته ام نیز حال و هوای غریبی دارد.
شب و روز برایم معنایی ندارد ، شبهایم تیره و تار است و روزهایم نیز مثل شبها.
دیگر زندگی برایم زیبا نیست ، تنها تو زیبا بود که رهایم کردی.
اگر ابرهای سیاه سرگردان قلب آسمان آبی را فرا گرفته اند ، درد نبودنت در کنارم همچو ابرهای سیاه آسمان قلب مرا فرا گرفته است.
فکرم از یادت بیرون نمیرود، دلم هوایت کرده است ، و همچنان از  غم نبودنت اشک میریزم.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


عذاب دنیا

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com



از همه خسته ام، مثل یک شاخه شکسته ام
به فردا امیدی ندارم ، دیگر به انتظار بهار نمینشینم
بهار نیز زود می آید و زود میگذرد
خزان که آمد دیگر نگذشت ، قلبم که شکست دیگر آرام نشدم
از همه دلگیرم ، اگر اینگونه بمانم میمیرم
درد مرا تنها خدا میداند ،  این زندگی بی رحم نباش
به من رحم کن ، مرا آزاد کن از عذاب دنیا.
چرا اینگونه غمگینم ، ای غم مرا رها کن ، مرا از زندان غصه ها آزاد کن
همه جا تاریک است ، روشنایی ناپدید است
سرد و بی روح ، دلی خسته تر از دیروز
دیگر طاقت ندارم ، نفس کشیدن را بی دلیل میدانم ، هر چه آه میکشم نیز غمی بر غمهایم افزوده میشود.
تنها بودم ، تنها هستم و تنها خواهم مرد.
بعد از رفتنم از دنیا آن زمان همه قدر مرا میدانند ، که دیگر آن زمان دیگر تنها نیستم.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

هدیه ای با ارزش

بهترین تصاویر در بهار بیست www.bahar22.com


هدیه ای با ارزش تر تو برای من در دنیا نیست.
گلی خوشبوتر از تو در گلستان زندگی در میان گلها نیست.
عزیزتر از تو در قلبم هیچکس نیست، باوفاتر از تو هیچ باوفایی نیست.
احساسم را به تو تقدیم میکنم ، قلبم را فدای احساس پاکت میکنم.
قلبم نام تو را فریاد میزند ، زندگی ام را مدیون وجود پر مهر تو هستم.
اگر گلی مثل تو در این گلستان نبود ، زندگی ام کویری خشک و بی جان بود.
اگر ستاره ای مثل تو  در آسمان تاریک قلبم نبود ، آسمان دلم تیره و تار بود.
اگر تو را نداشتم ، دیگر هیچ امیدی در زندگی نداشتم .
نفس میکشم به عشق تو ، آرامم با وجود همیشگی تو در قلب عاشقم.
تو یادگاری هستی از دوران تنهایی ام ، تو خاطره ای هستی از روزهای شیرین زندگی ام.
تکرار میکنم دوستت دارم ، تکرار میکنم به عشق تو زنده ام ، تا بدانی و بفهمی که چقدر برایم مقدسی
خداوند مهربان را سپاس میگویم که یکی از فرشته هایش را به من هدیه داد تا به عشقش ، این زندگی سخت را با آرامشی عاشقانه ادامه دهم.
از اینکه تو را دارم دیگر هیچ غمی ندارم و هیچ آرزویی جز همیشه تو را داشتن از خدا نمیخواهم

ای هدیه با ارزش من از طرف خدا برای این قلب تنها ، دوستت دارم تا آخر دنیا.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


ساعت بی وفا

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


کاش زمان نگذرد ، کاش عقربه های ساعت دیگر به جلو نروند
این لحظه ی زیبا را از من نگیر ای ساعت بی وفا
لحظه ای که با تمام وجود حس میکنم عشق را ،
لحظه ای که با تمام وجود میفهمم که عشق یک افسانه نیست.
عشق را در قلبم حس میکنم ، کاش این لحظه برای همیشه باقی بماند و یک ثانیه نیز جلو نرود.
میترسم با گذشت زمان این عشق خیالی باشد ، میترسم از من سرد شوی و این لحظه تکرار نشدنی باشد.
میترسم چشمهایم را باز کنم و ببینم که اینها همه یک خواب باشد.
انگار که خواب نیستم ، اشکهایی که در چشمانم حلقه زده است را میبینم.
اشک شوق ، به عشق آمدنت، لبخندی از ته دل به عشق بودنت.
کاش زمان نگذرد ، کاش این لحظه بایستد ، ای روزگار دیگر نچرخ.
بگذارید لحظه ای با عشق شاد باشم ، نه اینکه در خیال عاشق باشم و یا در خواب باشم.
بگذارید عشق رو با تمام وجود حس کنم ، بگذارید دور از تنهایی خوشبخت باشم.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


بگو درد دلت را

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


بگو در دلت را به من، که سکوت شبانه مرا دیوانه کرده است.
بگو درد دلت را به من، که آسمان بی ستاره مرا دلتنگ کرده است.
بگو درد دلت را به من، که شبهای بی مهتاب مرا غمگین کرده است.
بگو درد دلت را به من، که غروب آتشین مرا دلگیر کرده است.
بگو درد دلت را به من، که آواز قناری مرا عاشق کرده است.
بگو درد دلت را به من، که چهره خورشید مرا وابسته کرده است.
بگو درد دلت را به من، که شراب عشق مرا مست کرده است.
بگو درد دلت را به من، که لیلی عاشق مرا مجنون کرده است.
بگو درد دلت را به من، که خدایم مرا شرمنده کرده است.
بگو درد دلت را به من، که دلم مرا گوشه گیر کرده است.
بگو درد دلت را به من، که دنیای عاشقی مرا سر به زیر کرده است.
بگو هر چه دل تنگت خواست بگو! بگو از زندگی، از دنیا، از چشمان پر از مهرت بگو! بگو که بغض گلویم چشمان خسته ام را بارانی کرده است.

باورم نمیشود


بهترین تصاویر در بهار بیست www.bahar22.com

کاش در کنارم بودی ، کاش میتوانستم تو را در آغوشم بگیرم و نوازش کنم.
باورم نمیشود که از من اینهمه دور هستی و فاصله بین من و تو بیداد میکند.
کاش می توانستم دستانت را بگیرم و با تو به اوج خوشبختی بروم.
کاش میتوانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم، ای کاش ، کاش ، کاش…
دلم بدجور هوای تو را کرده هست عزیزم،دلم بدجور در حسرت دیدار تو هست ای بهترینم.
باورم نمیشود ، این همه فاصله در بین من و تو غوغا میکند و دریایغم و دلتنگی در قلبهایمان طوفان به پا میکند ، امواج تنهایی مثل خنجر در قلبهایمان مینشیند و ای کاش در کنارم بودی،
کاش بودی و دلم را از امید وآرزوهای انباشته شده خالی میکردی باورم نمیشد ، سخت است
باور کردنش ، با نبودنت در کنارم گویا در این دنیا تنهای تنهایم .بی کس ، بی نفس ، میروم با
 همان پاهای خسته ، در جاده ای که به آن سوی غروب خورشید ختم شده است.
کاش که تو در کنارم بودی، دیگر هیچ آرزویی از خدای خویش نداشتم.
سخت است ولی باید نشست در گوشه ای و گریست و انتظار کشید تا تو به سوی من بیایی
و ای کاش تو در کنارم بودی باورم نمیشود رفته ای و بار سفر را بسته ای ، دلم بدجور برای
 تو تنگ است، باورم نمیشود که رفته ای…



باران بی وفا

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

ای باران تو دیگر چرا بی وفا شده ای؟

و باز دلتنگ تو هستم ای باران بی وفا !
ای باران مدتی است که دیگر بر این تن خسته ام نمیباری ، و هوای ما را نداری .
ای تنها سر پناه من در لحظه های تنهایی هایم تو دیگر چرا بی وفا شده ای.
چرا دیگر با باریدنت مرا آرام نمیکنی . مدتی است که دیگر در کوچه های دلتنگی قدم نمیزنم و در کنج اتاق تنها به آسمان نگاه می اندازم تا ابری شود ، اما آسمان مدتی است که آرام آرام است.
و باز به انتظار تو نشسته ام ای باران بی وفا!
ای تنها سر پناه من در لحظه های دلتنگی ببار که من نیز بغض غریبی در گلویم نشسته است و دلم میخواهد همراه با تو ببارم.
و باز ببار ای تنها سر پناه من در کوچه های دلتنگی.
ببار که دلم برای صدایت ، راه رفتن در زیر قطره های پر محبتت تنگ شده است.
ببار که من جز تو هیچ سرپناهی را ندارم که در زیر آن به این سرنوشت بی مروت بیندیشم.
و باز مدتی است که دیگر نمیباری ، تو دیگر چرا بی وفا شده ای!
ای باران ببار و با قطره های پر از مهرت بر این تن خسته و پر از گرد و غبار بی محبتی ها جانی تازه ببخش.
یک عالمه درد دل و دلتنگی در دلم دارم ، و باز ببار تا در زیر قطره هایت درد دل هایم را به تو بگویم.
ای باران تو یکی بیا و بی وفا نباش و لااقل هوای ما را داشته باش.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

خیلی سخت است

خیلی سخت است این لحظه ها ،  لحظه ای که تو نیستی و من به تو نیاز دارم.
خیلی سخت است تو باشی ، عشق من باشی ، من در انتظار تو باشم ، اما نتوانیم همدیگر را ببینیم.
خیلی سخت است ، دلت گرفته باشد ، پر از درد دل و حرفهای ناگفته باشد اما همدلی نباشد که بشنود درد های دلت را…
خیلی سخت است چشمهایت پر از اشک باشد ، گونه هایت خیس باشد اما همنفسی نباشد که اشکهایت را پاک کند .
خیلی تلخ است لحظه فراموش شدنت از خاطر او که دوستش داری .
خیلی تلخ است کسی را دوست داشته باشی اما ندانی که او تو را دوست دارد یا نه.
خیلی تلخ است لحظه پژمرده شدن گل ، لحظه اسیر شدن پرنده ای تنها در قفس.
خیلی سخت است لحظه های عاشقی ، دور از یار ، بدون دلدار، بی قرار و چشم انتظار.
خیلی سخت است در این کویر تشنه به انتظار آمدن خزان نشستن ، در زیر برگهای خشک به انتظار سرما نشستن.
خیلی تلخ است یک روز را با دلی گرفته به سر کنی ، انتظار شب را بکشی ، غروب را ببینی و دلگرفته تر شوی ، انتظار طلوع را بکشی ، شب را بی ستاره ببینی و شکسته تر شوی.
خیلی سخت است این وابستگی ، تحمل لحظه های بی کسی ، دور از عشق ، این قصه را دیگر نمیتوان از سر نوشت .

I LOVE YOU

OVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVE
OUILOVYOUIL ****** VEYOU ****** ILOVEYOUILO
OVEYOUIL *********** L *********** OUILOVEY
YOUIL *************** *************** YOUIL
UILO *********************************** VE
EI ************************************* IL
V *************************************** O
O *************************************** L
E *************************************** U
YO ************************************* IL
YOUI *********************************** EY
OVEYO ******************************* LOVEY
OVEYOUIL *************************** ILOVEY
UILOVEYOU *********************** UILOVEYOU
VEYOUILOVEYOU ***************** YOUILOVEYOU
YOUILOVEYOUILOV ************* LOVEYOUILOVEY
UILOVEYOUILOVEYOU ********* LOVEYOUILOVEYOU
LOVEYOUILOVEYOUILOV ***** ILOVEYOUILOVEYOUI
EYOUILOVEYOUILOVEYOU *** YOULOVEYOUILOVEYOU
VEYOUILOVEYOUILOVEYOU * VEYOUILOVEYOUILOVEY

برای تو می نویسم

http://zibasazweb.persiangig.com/weblog/ax/1.gif


میخواهم برای تو بنویسم ، از تو بنویسم تا بشکنم لحظه های انتظار را
میخواهم از عشق بنویسم ، از عشقی که با تو قلبم را به خود وابسته کرده است.
از تو مینویسم ای همنفسم ، نمی نویسم که مثل یک خاطره بماند ، مینویسم که جاودانه بماند حرفهای عاشقانه ام.
هر چه بین ماست خاطره نیست ، یک حرف دل عاشقانه است ، عزیزم بخوان آنچه که برای تو نوشته ام ، درک کن آنچه که در قلبم میگذرد و حس کن که چقدر برایم عزیزی ای نازنینم.
میخواهم برای تو بنویسم ، تا شبهای تنهایی بخوانی حرفهای مرا ، تا دیگر احساس تنهایی نکنی ، با ماه درد دل نکنی و شبها را تا سحر بیدار نمانی ، به یاد من باشی اما دلتنگم نشوی.
من همیشه در کنار توام ، حس کن مرا درون قلبت ، ببین که چه عاشقانه نگاهت میکنم .
میخواهم از تو بنویسم ، از تو که خودت سرشار از کلمات عاشقانه ای.
هرگاه که سخن میگویی ، زبانم بند می آید ، نمیدانم که در مقابل این همه احساسات قشنگت چه پاسخی بدهم ، تنها سکوت میکنم تا با شنیدن حرفهای قشنگت آرام شوم.
پس نگو چرا ساکتم ، من در حال شنیدنم ، دوست دارم حرف بزنی برایم ، و بگویی از رویاهای شیرین ، بگویی از خودت ، از آن قلب مهربانت .
میخواهم از تو بنویسم ، از تو که خودت یک شاعر پرآوازه ای.

http://zibasazweb.persiangig.com/weblog/ax/14.gif


بی تو

http://zibasazweb.persiangig.com/weblog/ax/12.gif

http://zibasazweb.persiangig.com/weblog/ax/12.gif

بی تو دلم همیشه تنگ است، دنیا برایم سوت و کور است.
بی تو شبم بی مهتاب است،ستاره آسمان تاریک دلم خاموش است.
بی تو زندگی بی مفهوم است، عشق و عاشقی در دلم دور است.
بی تو هوای دلم همیشه ابری است، آسمان چشمانم بارانی است.
بی تو زندگی  برایم عذاب است، گلهای باغ دلم همه خشک و بی جان است.
بی تو دریای دلم کویری تشنه و خشک است، آسمان آبی قلبم تیره و تار است.
بی تو عشق از خانه دلم فراری است و طاقچه خانه دل همیشه خالی است.
بی تو آرزویی ندارم در دلم و تنها آرزویم از خدای خویش بودنت در کنارم است.
بی تو غروب ها برایم جهنم واقعی است و سحرگاه طلوع خورشید دلم خیالی است.
بی تو مردی مجنونم، موجودی پوچم.
بی تو جاده زندگی ام بن بست است ، پرنده های آشیانه قلبم همه بی آواز هستند.
بی تو وجودم در این دنیا بی ارزش است، نامم در کتاب زندگی خط خورده و فراموش شده است.
بی تو دیگر مجالی برای زندگی دوباره نیست، آرزوی قلبم مرگ است.


http://zibasazweb.persiangig.com/weblog/ax/7.gif


http://zibasazweb.persiangig.com/weblog/ax/7.gif

مواظب دلت باش

http://zibasazweb.persiangig.com/weblog/ax/6.gif



فدای آن دل پاکت ، دلی از جنس محبت و عشق
حیف این دل است اگر بشکند ، اگر همدرد غم و غصه های دنیا شود
حیف این دل است اگر نا امید شود ، اگر همنشین اشکهای بی گناهت شود
دلت را اسیر بی وفاییها نکن ، همیشه آرام باش ، تا دلت نیز آرام باشد
دلت را در دام یک دل سیاه نینداز ، همیشه شاد باش ، تا دلت مثل یک شمع نسوزد ، مثل ستاره ای باشد درخشان ، مثل خورشید باشد همیشه تابان.
مواظب دلت باش عزیزم ، قدر آن را بدان ، تو تنها همین دل را داری که اینک میتوانی به آن امید دهی ، رهایش کن از دام بی محبتی های این زمانه.
اگر دلی شکست ، زندگی ویران میشود ، اگر اشک از چشمی آمد ، دل میسوزد آنگاه زندگی سرد و بی روح میشود.
با دل ، یکرنگ باش تا با دلت مهربان باشند ، با دل ، وفادار باش ، تا دلت را بازیچه قرار ندهند.
اگر میخواهی به قله خوشبختی برسی ، اگر میخواهی عاشق بمانی و هیچگاه شکست نخوری با دلی باش که قدر آن دل پاکت را بداند ، مواظب دلت باش ، دلت را به آتش نکشند ، آن را در دره غمها رها نکنند و کاری نکنند که تو از بازی روزگار خسته شوی .
در این زمانه دلهای بی وفا فراوان است ، گونه ها پریشان است ، چشمها گریان است ، مواظب دلت باش عزیزم ، دلت را در حسرت آن روزهای شیرین نگذار.
نگاهی به رنگ آبی آسمان ، دلی به وسعت عشق و آرامش آن لحظه های ناآرام، هوای خوب ، صدای دلنشین قلبهای خوشبخت و حضور در صحنه تکرارنشدنی زندگی ، مواظب دلت باش ، زندگی پر از کویر تشنه است ، آسمان گاه ابری و دلگرفته است ، لحظه ها همیشه آرام نیست ، گاه بی صدا و گاه به رنگ غروب در یک هوای ابریست.
اگر میخواهی در کمین غمهای روزگار نباشی ، دلت را به خدا بسپار ، زیرا اوست مهربانترین مهربانها  ، دلت همیشه با او باشد ، دیگر نه غمی داری و نه لحظه تلخی، آن لحظه است که دلت همیشه در پناه حضرت عشق است.

http://zibasazweb.persiangig.com/weblog/ax/5.gif


سکوت

تنها ، بی همزبان ، خسته و یک سکوت بی پایان
در آغوش تنهایی ، آرام اما از درون نا آرام
میخوانم همراه با سکوت ترانه دلتنگی را…
میدانم که کسی صدای مرا نمیشنود ، اما چاره نیست باید سکوت این لحظه ها را با فریادی بی صدا شکست .
همدلی نیست اینجا که با دل همنشین شود ، همدردی نیست که با قلبم همدرد شود ، همنفسی نیست که به عشقش نفس بکشم.
سکوت ، سکوتی در اعماق یک قلب بی طاقت ، مثل این دلشکسته که به امید طلوعی دوباره ، امشب را  تا سحر بیدار نشسته .
دیگر صدای تیک تیک  ساعت نیز بیصداست ، زمان همچنان میگذرد اما خیلی کند!
انگار عاشق این لحظه هاست ، با ما نامهربان است ، دوست دارد لحظه های تنهایی را.
خواستم همزبانم دل تنهایم باشد ، انگار که این دل نیز در حسرت روزهای عاشقیست!
و تنها سکوت در فضای دلگیر خانه ، حس میکنم بیشتر از هر زمان بی کسی را .
قطره ای اشک در چشمانم حلقه زد ، بغض گلویم شکست ، و اینبار چند لحظه ای  سکوت با صدای گریه هایم شکست.
اشکهایم تمام شد ، دوباره آرام شدم ، سکوت آمد و دوباره آن لحظه ی تلخ تکرار شد.

آسمان همیشه ابری نیست

آخر راه اومدن با روزگار گره کوریه که بخت منه
که تموم اتفاقای بدش شاهد زندگی سخت منه
شاید این زخمی که تو خوردم و از حرارتش زبونه میکشم
یا تموم بی کسی هامو همش فقط از دست زمونه میکشم

بگو بازم هوامو داریو مثل همه منو تنها نمیزاری

بگو بازم هوامو داری و مثل همه منو تنها نمی ذاری
بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراری
بگو هستی و روی ماهتو امشب پشت ابرا پنهون نمیشه
آسمون بخت تیره ی من ابری نمی مونه همیشه

بگو بازم هوامو داری و مثل همه منو تنها نمی ذاری

بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراری
بگو هستی و روی ماهتو امشب پشت ابرا پنهون نمیشه
آسمون بخت تیره ی من ابری نمی مونه همیشه

من که پشتم به تو گرمه و باز هرچه این راهو میام نمیرسم
نکنه دستمو ول کردی که برم که به هرچی که میخوام نمیرسم
شایدم من اشتباهی اومدم که در بسته رو وا نمیکنی
من به این سادگی دل نمیکنم از تو که منو رها نمیکنی

بگو بازم هوامو داری و مثل همه منو تنها نمی ذاری

بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراری
بگو هستی و روی ماهتو امشب پشت ابرا پنهون نمیشه
آسمون بخت تیره ی من ابری نمی مونه همیشه

بگو بازم هوامو داری و مثل همه منو تنها نمی ذاری

بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراری
بگو هستی و روی ماهتو امشب پشت ابرا پنهون نمیشه
آسمون بخت تیره ی من ابری نمی مونه همیشه

دلتنگم

به امید تو دل به آسمان بسته ام ، به یاد تو به آسمان نگاه میکنم ، میبینم ستاره ها را، میشمارم تک تک آنها را…
به عشق تو شبها را تا سحر بیدار می مانم ، مینویسم درد دلم را ، تا فردا برایت بخوانم .
به هوای تو به آسمان تاریک خیره میشوم تا شاید چهره ماه تو را ببینم.
واقعیت این است که دلم برایت تنگ شده ، حقیقت این است که دلم به انتظار دیدن تو نشسته.
دلتنگم عزیزم ، دلتنگ چشمهایت ، گرفتن دستهای مهربانت .
به لحظه ای می اندیشم که بتوانم پرواز کنم و به سوی تو بیایم ، انگار که رویایی بیش نیست.
تازه فهمیده ام که چقدر تو برایم عزیز و مقدسی ای سرچشمه خوبیها و پاکیها.
به هوای تو در این شب دلتنگی سر به هوا شده ام ، چشمهای بهانه گیر ، دستهای خالی ، شانه های پر از نیاز ، نه یک لحظه ، نه یک روز حرف از یک عمر دلتنگیست.
انگار عمریست که دلتنگم ، ساده تر میگویم دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی .
ترانه عشق در گوشم مرا به یاد لحظه های قشنگ در کنار تو بودن می اندازد، گاه می اندیشم به لحظه های دیدار ، گاه میترسم از لحظه های دور از تو بودن .
حرفهای قشنگت را ، درد دلهای شیرینت را که در قلبم مانده برای خودم زمزمه میکنم،تکرار میکنم تا احساس کنم تو برایم میخوانی قصه عشق را.
دلتنگم ، به امید تو دل به آرزوها بسته ام ، به یاد تو ترانه عشق را زمزمه میکنم ، میخوانم و میدانم که دلت همیشه با من است.
میخواهم امشب در کوچه پس کوچه ها سرگردان قدم بزنم ، تا طلوع به من سلامی دوباره گوید و باز بنشینم در انتظار دیدن تو ،  و باز ببینم تو را و بگویم که دوستت دارم.
یک غروب دیگر و یک شب پر از دلتنگی ، کار ما عاشقان همین است ، دلتنگی و انتظار ، اما در مرام ما بی وفایی نیست عزیزم.
به امید تو ای همنفس با تو نفس میکشم و با هر نفس عاشقانه میگویم که دوستت دارم عزیزم.

دوباره دلم گرفته

دوباره آسمان این دل ابری شده .
دوباره این چشمهای خسته بارانی شده .
دوباره دلم گرفته است و شعر دلتنگی را برای این دل میخوانم.
میخوانم و اشک میریزم ، آنقدر اشک میریزم تا این اشکها تبدیل به گریه شوند.
در گوشه ای ، تنهای تنها و خسته از این دنیا .
دوباره این دل بهانه میگیرد و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکند.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که آسمان ابری می شود.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که پرنده در قفس اسیر است و با نگاه معصومانه خود به پرنده هایی که در آسمان آزادانه پرواز میکنند چشم دوخته است.
دلم گرفته است مثل لحظه تلخ غروب ، مثل لحظه سوختن پروانه ،
مثل لحظه شکستن یک قلب تنها .
دوباره خورشید می رود و یک آسمان بی ستاره می آید و دوباره این دل بهانه میگیرد.
به کنار پنجره میروم ، نگاه به آسمان بی ستاره .
آسمانی دلگیرتر از این دل خسته .
یک شب سرد و بی روح ، سردتر از این وجود یخ زده.
خیلی دلم گرفته است ، احساس تنهایی در وجودم بیشتر از همیشه است.
تنهایی مرا می سوزاند ، دلم هوای تو را کرده است.
دوباره این دل مثل چشمانم در حسرت طلوعی دیگر است.
آسمان چشمانم پر از ابرهای سیاه سرگردان است ، قناری پر بسته در گوشه ای از قفس این دل نشسته و بی آواز است.
هوا ، هوای ابریست ، هوای دلگیریست.
میخواهم گریه کنم ، میخواهم ببارم .
دلم میخواهد از این غم تلخ و نفسگیر رها شوم .
اما نمی توانم…
دوباره دلم گرفته است ، خیلی دلم گرفته است،
اما کسی نیست تا با من درد دل کند ، کسی نیست سرم را بر روی شانه هایش بگذارم
و آرام شوم… هیچکس نیست!

دلم برای کسی تنگ است

خیلی وقت است که دلم برای کسی تنگ است .
خیلی وقت است این دل بهانه میگیرد .
دلم تنگ است و از این دلتنگی چشمهایم بارانیست .
چشمهایم بارانیست و دلم هوای او را کرده است.
یک عالمه درد دل در این دل خسته نهفته است.
دلم تنگ است برای لحظه ای دیدار ، برای لحظه ای نگاه به چشمانش .
دلم برای کسی تنگ است که او در کنارم نیست .
دلم بدجور هوایش را کرده است .
در این حال و هوا ، در این لحظه های پر از تنهایی آرزو داشتم او در کنارم بود.
حالا که در کنارم نیست احساس تنهایی میکنم و این دل در حسرت یک لحظه دیدار با اوست .
این دل بی طاقت برای کسی تنگ است.
کسی که آتش دلتنگی را در دلم نشانده است ، اما در کنارم نیست تا این آتش را خاموش کند.
 و همچنان این آتش، قلبم را می سوزاند .
خیلی وقت است دلتنگ کسی هستم.
خیلی وقت است دلم هوای کسی را کرده است.
به چه کسی بگویم درد این دل را ، من که به جز او همدلی را ندارم.
به چه کسی بگویم راز این دل را ، من که به جز او همرازی را ندارم.
 در کنار چه کسی قدم بزنم ، نگاه به چشمان چه کسی کنم ، دستان چه کسی را بگیرم مگر به جز او چه کسی را دارم.
در این دنیای بزرگ تنها اوست که مرا دلتنگ خودش کرده است.
کاش در کنارم بود ، کاش تنها لحظه ای او را میدیدم تا درد این دل پر از نیاز را به او میگفتم ، درد دلتنگی هایم را برایش میگفتم.
دلم برای کسی تنگ است ، ولی او کجاست که بداند در این گوشه از این دنیا دلی است که در حسرت دیدار با او  همچنان چشم به راه نشسته است.

بازهم می نویسم از اشک

باز از تو مینویسم ، از غم دلتنگی ات
مینویسم که دلم هوایت را کرده است ، کاش تو را میدیدم ، به چشمهایت خیره میشدم و با تو درد دل میکردم .
باز هم مینویسم از عشق ، از احساسی که من نسبت به تو دارم .
احساسی به لطافت دستهای مهربانت ، به پاکی قلبت و به قشنگی لحظه دیدار .
حالا که دلتنگم ، حالا که بغض گلویم را گرفته و راهی جز اشک ریختن ندارم ،پس باز هم مینویسم از اشک.
همان قطره پاکی که از چشمهای خسته ام سرازیر میشود ! قطره ای که از درون آن میتوان یک عالمه محبت و عشق دید.
قطره ای که درونش دلتنگیست ، غم عاشقیست ، آری همان اشک ، همانی که در لحظه دیدار بر روی گونه هایم دیدی.
پرسیدی که این چیست ؟ با اینکه میدانستم میدانی اشک است ، اما گفتم که چیزی نیست .
با دستهای مهربانت اشکهای رو گونه ام را پاک کردی و مرا آرام کردی.
برای نوشتن لحظه ای اشک ریختن باید صدها بار کاغذ سفید دفترم را پاره پاره کنم، آنگاه که از این احساس زیبا مینویسم چشمهایم شروع به اشک ریختن میکند ، اشکهایی که بر روی صفحه سفید کاغذ میریزد ! اما آیا کسی فهمید که اینها اشک است؟
چرا اشک؟ دلم گرفته است به خدا دلتنگ یارم ! برای یک لحظه نگاه به چشمهایش.
احساسی را زیباتر از اشک ریختن در لحظه های عاشقی ندیده ام ، اگرچه زیباست اما از درون تلخ تلخ است.
باز هم مینویسم از اشک ، تا ببینی ، بخوانی و بدانی که طاقت یک لحظه دوری ات را ندارم.

لحظه های شیرین

خیلی آرامم ،از اینکه در کنارمی خوشحالم .
اینک که دستان گرمت درون دستهای من است ، سرت بر روی شانه های من است شاید چشمهای خیسم  را نبینی اما میتوانی حس کنی که شانه هایت خیس است.
من نیز مثل تو از فردا میترسم ، من نیز مثل تو میترسم تو را از دست بدهم و تنها خاطرات در کنار هم بودن بر جا بماند ! خاطره هایی که یاد آنها مرا دیوانه میکند.
اینک که در آغوش مهربانت هستم ، خیلی آرامم ، کاش ثانیه ها در همین لحظه که تو در کنارمی بایستد حتی یک ثانیه نیز جلو نرود .
این لحظه را برای همیشه و تا ابد میخواهم ، تو را از همین لحظه و برای همیشه میخواهم.
حتی فکر اینکه یک لحظه نیز بدون تو باشم مرا پریشان میکند.
نه عزیزم بدون تو هرگز ! بدون تو نه مهتاب برایم نورانیست و نه خورشید برایم آفتابیست.
نه ستاره ای در آسمان قلبم میدرخشد و نه بارانی در کویر دلم می بارد.
سخت است بی تو بودن ، تلخ است دور از تو بودن ، محال است بی تو نفس کشیدن.
با تو نفس کشیدن ، در این ثانیه ، در این لحظه که  در کنارمی شیرین است ، چقدر این لحظه زیباست ، خاطره ایست به یادماندنی.
کاش امروز همان فردای ما بود ، کاش امروز که تو در کنارمی همان لحظه آخر زندگی ام بود. دلم میخواهد این لحظه بمیرم ، تا از عشق تو مرده باشم تا در آغوش تو از این دنیا رفته باشم .
نرو از کنارم ، سرت را بگذار بر روی شانه هایم ، بگو هر چه دل تنگت میخواهد.
میدانم که دلتنگی ، میدانم که دلت همیشه با من است ، به من امید بده تا با امید تو عاشقانه زندگی کنم .
با تو بودن را از امروز تا لحظه مرگ میخواهم ، بی تو بودن را هیچگاه ، حتی یک لحظه نیز باور ندارم .
خیلی آرامم ، از اینکه در کنارمی شادابم

تنها تو را میخواهم

بدون تو این زندگی را نمیخواهم ، بعد از تو عاشقی را بی معنا می دانم.
گفته بودم که تو اولین و آخرینی ، ای سرآغازم من پایان را نمیخواهم.
می دانی که چقدر دوستت دارم؟ بدان و باور داشته باش که یک دنیا دوستت دارم.
این حرفهایم شعار نیست ، دل می گوید و من نیز حرف دلم را مینویسم.
بدون تو این دنیا را نمیخواهم ای دنیای من.
حالا که آمدی و مرا عاشق خودت کردی ، رهایم نکن.
حالا که این قلب مرا از عشقت شعله ور کردی ، آب سرد بر روی آن نریز و مرا
ناامید به فرداهایم نکن.
بدون تو این زندگی را نمیخواهم ، باور داشته باش که جز تو کسی را نمیخواهم!
تو را میخواهم و آن دستان مهربانت ، در کنار تو بودن را میخواهم و نگاه به آن چشمان زیبایت ، جدایی و نفرت را نمیخواهم.
بدون تو شوقی برای نفس کشیدن ندارم ، تو همنفس منی ، بی تو حسی برای تنها نفس کشیدن ندارم.
ستاره های آسمان شاهد دو چشم خیسم هستند ، دو چشمی که از دلتنگی تو لحظه به لحظه خیس است ! بدون تو ستاره های آسمان باید به عزای چشمانم بنشینند.
بدون تو زیبایی های این دنیا را نمیخواهم ، دریا و نم نم باران را نمیخواهم.
دریا را میخواهم آن لحظه که تو در کنارم باشی و دستت درون دستهایم باشد.
باران را آن لحظه میخواهم که هر دو با هم خیس خیس بدون هیچ چتر و سرپناهی زیر آن قدم بزنیم! بدون تو این زندگی را نمیخواهم ، باورش سخت است اما…
من تنها تو را میخواهم.

نفسهای دلتنگی

دلتنگی آمده تا بگوید به یادت هستم
اشکهایم جاری شده تا بگویم خیلی دوستت دارم
حس و حال مرا خودت میدانی ، آنچه که قلب مرا به این روز انداخته را  خودت میدانی
تو خودت میدانی چقدر برایم عزیزی ، خودت میدانی و اینگونه مثل من به عشق دیدنم مینشینی
در لحظه دیدارمان چه عاشقانه نگاه میکردی به چشمانم
وقتی فکر میکنم به آن لحظه نفس میگیرد این قلب خسته ام
وقتی فکر میکنم به تو را داشتن،با خود میگویم ای کاش که زودتر تو را داشتم
تو مرواریدی هستی پنهان در اعماق قلب زندگی ام
که زیبا کردی با حضورت زندگی مرا ، عاشقانه کرده ای صحنه بی پایان لحظه های تو را داشتن را
دلتنگی آمده تا بگوید همیشه در قلب منی
عشق تو در دلم غوغا کرده تا بگویم تا ابد مال منی
ناز نگاه تو ، هنوز برق نگاه زیبایت نرفته از روبروی چشمهایم
هنوز گرمی دستهایت ،گرم نگه داشته دستهایم را
هنوز احساس میکنم در کنارمی با اینکه تو آنجا مثل من به انتظار آمدن دوباره منی!
نفسهایم آمده تا بگوید به عشق تو است که زنده ام
احساسم آمده تا بگوید به عشق تو است که این شعر عاشقانه را برایت نوشته ام…

قلب

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری

هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم. دختر

لبخندی زد و گفت ممنونم.

تا اینکه یه روز اون اتفاق افتاد.حال دختر خوب نبود...نیاز فوری به قلب

داشت...از پسر خبری نبود...دختر با خودش می گفت: می دونی که من

 هیچ وقت نمی ذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا

کنی...ولی این بود اون حرفات؟...حتی برای دیدنم هم نیومدی...شاید من

دیگه هیچ وقت زنده نباشم...آرام گریست و دیگر هیچ چیز نفهمید...

چشمانش را باز کرد،دکتر بالای سرش بود. به دکتر گفت چه اتفاقی

افتاده؟ دکتر گفت نگران نباشید،پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما

باید استراحت کنید...در ضمن این نامه برای شماست!..

دختر نامه رو برداشت،اثری از اسم روی پاکت دیده نمی شد،بازش کرد

ودرون آن چنین نوشته شده بود: سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی

من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون

میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم

این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه

.(عاشقتم تا بینهایت)

دختر نمی تونست باور کنه...اون این کارو کرده بود...اون قلبشو به دختر

داده بود...

آرام آرام اسم پسر رو صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری

شد...و به خودش گفت چرا حرفشو باور نکرد... 

 

فقط باش

 فقط باش

همین که هستی کافیست،

دور از من

بدون من

چه فرقی می کند؟

گل که میخری خوب است

اما برای من نیست

اشکالی ندارد فقط باش...

بگو چقدر

بگوبرای تپیدن چقدر باید داد؟...برای خوب دویدن چقدر باید داد؟
به بارگاه خدا می برند روح مرا...برای دیر رسیدن چقدر باید داد؟
میان بودن و رفتن،کدام سهم من است...برای قرعه کشیدن چقدر باید داد؟
بدان که گرگ صفت نیستم،من انسانم...ولی برای دریدن چقدر باید داد؟
در این زمانه که نان آبروی انسانهاست...برای قلب خریدن چقدر باید داد؟
صدای پای نبودن،سکوت قلب من است...برای صدا شنیدن چقدر باید داد؟
درون سینه اگر جای زندگی خالی است...بگو برای تپیدن چقدر باید داد
؟

دلتنگی

وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داره. .وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو کهتنها امیدش تویی.


وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه. وقتی دلت


خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته. وقتی چشمات تهی از تصویرم


شد به یاد بیار کسی رو که حتی توی عکسش بهت لبخند میزنه. وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد


بیار کسی رو که دستای ظریفش لای انگشتات گم میشد. وقتی شونه هات خسته شد به یاد بیار


کسی رو که هق هق گریش اونها رو می لرزوند

کنارتو

آرزوی من اینست که دو روز طولانی درکنار تو باشم فارغ از پشیمانی
آرزوی من اینست یا شوی فراموشم یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم
آرزوی من اینست که تو مثل یک سایه سر پناه من باشی
لحظه تر گریه آرزوی من اینست نرم و عاشق و ساده
همسفر شوی با من در سکوت یک جاده آرزوی من اینست
هستی تو من باشم لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم


آرزوی من اینست تو غزال من باشی تک ستاره روشن در خیال من باشی
آرزوی من اینست در شبی پر از رویا  پیش ماه و تو باشم
لحظه ای لب دریا  آرزوی من اینست
از سفر نگویی تو تو هم آرزویی کن اوج آرزویی تو
آرزوی من اینست مثل لیلی و مجنون پیروی کنیم از عشق
این جنون بی قانون آرزوی من اینست زیر سقف این دنیا
من برای تو باشم تو برای من تنها

دلم برات خیلی تنگ میشه........

دلم برات خیلی تنگ میشه........

دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل کنم... به فاصله ها فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ... میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو نیستی؟؟چطور بگم با من نیستی؟؟آره!خودت میدونی....میدونی که همیشه با منی....میدونی که تو،توی لحظه لحظه های من جاری هستی....آخه...تو،توی قلب منی...آره!تو قلب من....برای همینه که همیشه با منی...برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی...برای همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم...آخه هر وقت دلم برات تنگ میشه...هر وقت حس میکنم دیگه طاقت ندارم....دیگه نمیتونم تحمل کنم...دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس عمیق میکشم....دستامو که بو میکنم مست میشم...مست از عطر ت. صدای مهربونت رو میشنوم ...و آخر همهء اینها...به یه چیز میرسم.....به عشق و به تو.....آره...به تو....اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه...اونوقت تو رو نزدیکتر از همیشه حس میکنم....اونوقت دیگه تنها نیستم
حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش دارم.. به این تنهایی دل بستم...حالا میدونم که این تنهایی خالی نیست...پر از یاد عشقه.. پر از اشکهای گرم عاشقونه ...


در شبی از شبهای دلتنگی از تو می نویسم ...

در شبی از شبهای دلتنگی از تو می نویسم ...

شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم.
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
پس ازِ یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی وحسرت رها کردم
همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم
نمی دانم چرا رفتی؟
نمی دانم چرا ، شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا ، تا کی ، برای چه ،
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید

نمی دانم چرا ؟ شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم...!!.

اگه یه روزی

اگه یه روزی اسمتو توی گوشم صدا کنی می میرم
من و گیتارم تنها رو به روی عکست می شینم
دوباره شب شده بازم دارم خواب تو رو می بینم
که زیر بارون من و تو تنها دستاتو می گیرم

رفتی تو وقتی که خیلی دوست داشتم
افسوس خیلی سخت بود تو رو نگه داشتن
تو رو دوست داشتم و هنوزم دارم
بیا بیا تو کنارم عروسم نازم
خاطرات تو منو می کشه هر لحظه
هیچ وقت ناراحت نشده بودم از دستت
زود گذشت حتی زودتر از ثانیه
خوشگلم جای تو ، تو قلب من خالیه

اگه یه روزی اسمتو توی گوشم صدا کنی می میرم
من و گیتارم تنها رو به روی عکست می شینم
دوباره شب شده بازم دارم خواب تو رو می بینم
که زیر بارون من و تو تنها دستاتو می گیرم

بوی خوش میدی نازنین ، عزیزمی گلم
دنیا زیبا نبود ، قشنگیشو کردی تو معنی
من غم دارم منو بیا آروم کن با لبخند
منو تنها گذاشتی خانم تو با رفتن
غم تنهایی منو کرده درگیر خودش
بیا بلند سرش داد بزن بعد بگو بهش
امیدوارم منتظر واسه برگشتنت
بیا تا جامه ای از یاس کنم بر تنت

زیر بارون تو خیابون می رقصم با تو
... داری خواب می بینی پاشو
خب دوست دارم ببینمش حتی توی خواب
دوست معمولی باشی نخواستیم دوست فاب
تو بهتر از منی مال منی تو بی کسیم
بذار یه بار دیگه ببینمت فقط همین
من حسودم نمی خوام با کسی ببینمت
اگه بری بیرون با غریبه پلیسا بگیرنت

اگه یه روزی اسمتو توی گوشم صدا کنی می میرم
من و گیتارم تنها رو به روی عکست می شینم
دوباره شب شده بازم دارم خواب تو رو می بینم
که زیر بارون من و تو تنها دستاتو می گیرم

یادته می گفتی بکش بیرون از همه
آدم که تنها میشه دلش پر از غمه
عاشق دوس داره نشون بده دیوونست
دلم خوش بوده الان دیگه ویرونست
گفتم دوست دارم بهم گفتی مغرورم
عشق آخرینی ، این بوده منظورم
از اون لحظه ی جداییمون منفورم
گذاشتم بری چت بودم مست بودم

اگه یه روزی اسمتو توی گوشم صدا کنی می میرم
من و گیتارم تنها رو به روی عکست می شینم
دوباره شب شده بازم دارم خواب تو رو می بینم
که زیر بارون من و تو تنها دستاتو می گیرم

شک نکن به من اخم نکن لبخند بزن
منو زندونی کردی بیا دستبند بزن
میله های زندون فاصله ی بین ماست
منو فروختی به پول و چک و اسکناس
هنوزم می خوامت با این همه اوصاف
خوشگله یادته می گفتم به تو داف؟
این کار خداست میگن همه حکمت داره
حالا چرا جداییمون باید قسمت باشه؟

عکسای قشنگتو دارم یادگاری
که با همدیگه رفتیم انداختیم تو پارک ساعی
لبهای عسل تو واسم قند و چایی
تو دختری خانومی داف و تایی
اگه یه روز اسمت تو گوشم صدا کنه
این دل تنگم می تونه چه ها کنه
زیر و رو می کنه زمین و آسمون
تا تو رو پیدا کنه شدی آرزوم

اگه یه روزی اسمتو توی گوشم صدا کنی می میرم
من و گیتارم تنها رو به روی عکست می شینم
دوباره شب شده بازم دارم خواب تو رو می بینم
که زیر بارون من و تو تنها دستاتو می گیرم

معنای هر گل

معنای هر گل...

 

گل رز سرخ: عشق بی ریا ، زیبایی ، شجاعت ، احترام تبریک ، دوستت دارم.
گل رز سفید : پاکی ، معصومیت ، راز ، سکوت ، فروتنی ، احترام ، عشق من به تو عمیق و خالصانه است.
گل رز صورتی : قدردانی ، وقار ، ستایش ، همدلی ، لطافت ، شادکامی ، باور کن تو خیلی دوست داشتنی هستی
گل رز زرد : شادمانی ، رفاقت ، شوق ، حسادت ، آغاز دوباره ، فراموش نکن – معذرت می خواهم
گل رز بنفش : عشق در نگاه اول
گل رز نارنجی : اشتیاق ، شیفتگی ، آرزو
غنچه گل رز : نماد پاکی و زیبایی ، جوانی ، عشق نو پا
یک شاخه گل رز : سادگی ، سپاسگذاری ، عشق تازه
یک شاخه گل رز سرخ : دوستت دارم
گل رز سفید عروس : عشق مبارک و فرخنده
گل رز سیاه : مرگ
ترکیبی از گل رز سفید و سرخ : سازش ، اتحاد
گل رز کاملاً شکفته : من متعهد به تو هستم ، هنوز دوستت دارم
دسته گل رز کوچک : من به یاد تو هستم
دسته گل رز : قدردانی
گل داوودی : حقیقت ، تو دوست فوق العاده من هستی
گل نیلوفر آبی : حقیقت
گل نرگس : غرور ، خودبینی
گل بنفشه : اندیشه ناگفته ، سفر ، سفر بخیر ، پاکدامنی ، فروتنی
گل سوسن سفید : دوشیزگی ، پاکی
گل اقاقیا : عشق پاک ، عشق پنهانی
گل کاملیا صورتی : در آرزوی تو هستم
گل کاملیا قرمز : عشق تو همچون آتشی در قلب من است
گل کاملیا سفید : تو در خور پرستش هستی.
گل میخک : شیفتگی ، عشق زن ، ستایش ، بله
گل قاصدک : وفاداری ، خوشبختی ، صداقت ، پیام آور عشق ، فراموشم نکن : خاطرات گذشته ، عشق ناب
گل نسترن : آرزو ، همدلی ، دوستم داشته باش
گل لاله : عاشق تمام عیار ، باور کن
کل نرگس زرد : احترام ، جوانمردی ، تا زمانی که تو در کنار من هستی خورشید بر من خواهد تابید
گل پامچال : بدون تو قادر به زندگی کردن نیستم
گل اطلسی : شرم ، ازدواج فرخنده
گل یاسمن : شادی ، شیرینی ، دلپذیری وقار
گل رزماری : یادآوری ، خاطرات ، یادگاری
گل آلاله : پروت ، زرق و برق
گل آفتابگردان : ستایش ، غرور ، پرستش
گل مریم : لذت
گل زنبق : اندوه ، تأسف
گل گلایل : صداقت ، به من فرصت بده

 

شور عشق

ندونستم عزیزم
یه روز از همین روزا
ما رو از هم می گیره
روزگار بی وفا
سهم من از عشق تو
تلخیه فاصله شد
سهم تو از عشق من
شور عشق تازه شد
اگه می دونستم عزیزم
قسمتمون میشه جدایی
دنباله رد پات نمی رفتم
تا بدونم که تو کجایی
اگه می دونستم زمونه
با من و دل نامهربونه
نمی ذاشتم حتی یادت
توی خاطرم بمونه
توی خاطرم بمونه

چه جوری این همه خاطره بره از سرمون
دیگه تو نیستی رفتی به یه سفر دور
هنوز بغض تو صدامه بیا اشکامو ببین
بیا رو گونه هام دست بکش دستامو بگیر
دیگه فضای خونه بی صدا تاریک و سرده
دل من گریه نکن اونی که می خواستی رفته
فقط آرزو کن که همیشه خوب باشه نسوز
یکی اینجا تنها مونده اونو دوس داره هنوز
باشه تنهام بذار ولی نگو تنهام دیگه
فقط جوابتو این سکوت لبهام میده
برو فکرشم نکن روزی برگردی باز
آخه گناهم چی بود به من بد کردی کاش
نمی زدی هیچوقت حرف رفتن بهم
دیگه از من گذشت شده حسرت به دل
باورش خیلی سخته راهمون جدا شده
عزیزم خوشبخت باشی گلم خدا کنه

ندونستم عزیزم
یه روز از همین روزا
ما رو از هم می گیره
روزگار بی وفا
سهم من از عشق تو
تلخیه فاصله شد
سهم تو از عشق من
شور عشق تازه شد
اگه می دونستم عزیزم
قسمتمون میشه جدایی
دنباله رد پات نمی رفتم
تا بدونم که تو کجایی
اگه می دونستم زمونه
با من و دل نامهربونه
نمی ذاشتم حتی یادت
توی خاطرم بمونه
توی خاطرم بمونه

می دونم دستای من و تو دیگه از هم جداست
لعنت به این روزگار که پا رو قلبم گذاشت
آره تو شمع بودی منم بازم پروانه شدم
من سوختم به پات پشیمونم از کار خودم
هیچوقت یادم نمیره لحظه ی خدافظی
که با بغض صدات گفتی باید جدا بشیم
اگه سخت بود برات گلم فدای سرت
اما می خوام منو ببخشی برای همه
بدی هام اصلا چرا من شدم خاطر خواتو
هیچ وقت دست خودم نبود ولی بدون جاتو
تا آخرشم تو قلب من خالیه باز
امید از درد دوریت واسه تو قافیه ساخت
ثانیه ها که میرن ما هم دور تر از هم
بگو خدا خواست بشیم جدا زودتر از هم
ولی خدا کنه همش دروغ باشه چشم
نبینه پر زدی از فرودگاهه دلم

من وتو

  من و تو

بین نام من و تو، اندکی فاصله است

 

بین دست من و تو

 

فاصله بسیار است

 

بین احساس من و تو اما

 

ذره ای فاصله نیست

 

درک این جمله مرا می گوید:

 

می توان در گذر از سختی ها

 

یاوری را حس کرد

 

مطمئن بود و یقین پیدا کرد

 

که اگر فاصله را برداریم

 

من و تو

 

یک نفریم

 

بین نام من و تو، اندکی فاصله است

 

بین دست من و تو

 

فاصله بسیار است

 

بین احساس من و تو اما

 

ذره ای فاصله نیست

 

درک این جمله مرا می گوید:

 

می توان در گذر از سختی ها

 

یاوری را حس کرد

 

مطمئن بود و یقین پیدا کرد

 

که اگر فاصله را برداریم

 

من و تو

 

یک نفریم

جای خالی تو

حالا من یه گوشه تنهام با یه عکس یادگاری
رفتی بی وفا و گفتی که  منو دوسم نداری
حالا باز دوباره بارون می خوره رو تن  شیشه

اخه چی کم شده از تو که می ری واسه همیشه
عزیزم دنیا کوچیکه تو بگو اخه کجایی
یاد تو می افتم هر وقت
هی می گم جای تو خالی
هی میگم جای تو خالی
تو شبای پر ستاره
دل من هواتو داره
یاد من می مونه نیستی
بودنت خواب و خیاله
روی بام خاطراتت من کبوتر شدم اما
با یه سنگ نفرت تو پریدم از بوم دنیا
حالا بعد رفتن تو من یه گوشه ای نشستم
هی می گم کجایی اخر اخه من دل به کی بستم
دیگه خسته ام از این عشق خیالی
هی میگم جای تو خالی

 

تبریک سال 1390

نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی

که بسی گل بدمد باز تو در گل باشی

 

 

حلول فصل زایش طبیعت بر شما سروران گرامی  مبارک

 

 

 

 


ادامه مطلب ...