شب رخ

شب رخ

شبرخ
شب رخ

شب رخ

شبرخ

غرور عشق


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

دفتری پاره پاره از متنهای من ، دلی شکسته از حرفهای من .
صدایت پر شده در گوش من که میگفتی : تو مغروری، دل بکن از دنیای من.
میگفت که تو را همه میخواهند ، تو مال همه هستی جز من !
میگفت همه ی متنهایت را پاره کردم ، در آتش قلبم ریختم و سوزاندم .
میگفت که دیگر شنیدن صدایت برایم هیچ آرامشی ندارد ، احساساتت برای همه زیباست ، برای من هیچ زیبایی ندارد.
عکسهایم را پاره کرد ، و باز قلبم را در کوچه پس کوچه های تنهایی آواره کرد.
من که کسی نبودم ، او برایم این حرفها را گفت و مرا بیچاره کرد.
متنهای من تنها یک خواننده داشت ، او نمیدانست که احساست من تنها یک مخاطب داشت.
آن نویسنده ی محبوب در خیال تو ، تنها عاشق تو بود ، آن صدایی که آرامش میداد به تو، تنها به عشق تو میخواند.
تو نداستی غرور من ، غرور عشق بود و  سکوت من خواسته ی سرنوشت بود.
هر چه نوشتم برای تو بود و هر چه خواندم به عشق تو بود.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد