شب رخ

شب رخ

شبرخ
شب رخ

شب رخ

شبرخ

گاغذ سفید

من مانده ام و یک برگه سفید!!!

یک دنیا حرف نا گفتنی!!!

و یک بغل تنهایی و دلتنگی...

درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!!!

در این سکوت بغض آلود

قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!

و برگ سفیدم

عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!

عشق تو نوشتنی نیست...

در برگه ام , کنار آن قطره

یک قلب کوچک می کشم !

دل تنگ

بی ‌گاه ، 
دلت تنـــگ می شـود 
خـــرد می ‌شود
ویـــران می ‌شـود 
بی ‌آنکه حتی دلیلش را بدانی 
می ‌گوینــد :
دل بہ « دل » راه دارد . . .
حتما دل عـــزیــــزی
این چنیــن بارانـــــی است!


غروب

باز هم یک غروبِ رنگین است
پیکر عصر زهرآگین است

لحظه‌هایی بدونِ بودن تو
لحظه‌هایی که سرد و سنگین است

نیستی تا تسلی‌ام باشی!
و چه قدر آفتاب خونین است

منم ویک غروب پاییزی
و غزل حس وحال دیرین است

درک این عصر در هجوم غزل؛
این غروب ای خدا چه غمگین است‌


دلم گرفته

دلم عجیب گرفته ،
پاهایم را محکم بغل می کنم تا در 
پیله ی تنهایی ام جایی برای اشک ها باز شود ...


سخته

خـیـلـی سـخـته

دلـت بـودنـش رو بـخـواد . . .

ولـی بـه نـبـودنـش عـادت کـنـی !

آه

بـعـضی " آه " هــا را...

هـر چـــقدر هــم کــه از تـــه دل بکشـــی..

بــــاز هـــم ســــینه ات خالـــــی نمـــی شــــود...

امـــــروز ســـینه ی مـــن پــــر اسـت از آن " آه " هـــا...

همه میتونن

همـــه میتونن اسمت رو صدا کنن،


اما


کم هستن کسایــی که وقتی اسمت رو میگن لذت میبری


و با تمام وجود در جوابشون دوست داری بگی


جـانـم

دلم می گیره

دو وقــت دلــم مــی گــیــرد ...

یکــی وقتــی بــا "بــــلــــه" جــواب مــی دهــی

یــکــی وقــتــی "شــــمــــا" صــدایم مــی کــنــی ..!!!

چــگــونه صــدایــت کنــم کـه بــا "جــــانــم" جــواب دهــی؟

و "تــــو" صــدایــم کــنــی؟!!

شعری بسیار زیبا برای پسران ترشیده (طنز)


پسری با پدرش در رختخواب درد ودل می کرد با چشمی پر آب

گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیست

گو چه خاکی را بریزم توی سر
روی دستت باد کردم ای پدر

سن من از 32 افزون شده
دل میان سینه غرق خون شده

هیچکس لیلای این مجنون نشد
همسری از بهر من مفتون نشد

غم میان سینه شد انباشته
بوی ترشی خانه را برداشته

پدرش چون حرف هایش را شنفت
خنده بر لب آمدش آهسته گفت

پسرم بخت تو هم وا می شود
غنچه ی عشقت شکوفا می شود

غصه ها را از وجودت دور کن
این همه دختر یکی را تور کن

گفت آن دم :پدر محبوب من
ای رفیق مهربان و خوب من

گفته ام با دوستانم بارها
من بدم می آید از این کارها

در خیابان یا میان کوچه ها
سر به زیر و چشم پاکم هر کجا

کی نگاهی می کنم بر دختران
مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟

غیر از آن روزی که گشتم همسفر
با شهین و مهرخ و ایضاً سحر

با سه تا شان رفته بودیم سینما
بگذریم از ما بقیه ماجرا

یک سری ، بر گل پری عاشق شدم
او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم

یک دو ماهی یار من بود و پرید
قلب من از عشق او خیری ندید

آزیتای حاج قلی اصغر شله
یک زمانی عاشقش گشتم بله

بعد اوهم یار من آن یاس بود
دختری زیبا و پر احساس بود

بعد از این احساسی پر ادعا
شد رفیق من کمی هم المیرا

بعد او هم عاشق مینا شدم
بعد مینا عاشق تینا شدم

بعد تینا عاشق سارا شدم
بعد سارا عاشق لعیا شدم

پدرش آمد میان حرف او
گفت ساکت شو دیگر فتنه جو

گرچه من هم در زمان بی زنی
روز و شب بودم به فکر یک زنی

لیک جز آنکه بداری مادری
دل نمی دادم به هر جور دختری

خاک عالم بر سرت، خیلی بدی
واقعا ً که پوز بابا را زدی

با توام

وقتی

با تـُوام

ثانیه هـا مثـل باد در گـذرند

و بی تـو انـگار

تمـام ساعت هـای ایــن شهر خــوابیــده انــد

بیــدار شوید

مگــر نمی بیــنید

اینــجا دلی برای دیــدنش لحــظه شماری می کنـد!

غریبه

نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند



که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!



نمی دانم غریبـه ها ” تـو ” شده اند



یا تو ” غریبـه” ؟؟!!

دست

حوصله ام سـر رفتـه اسـت ! 


کاش میشد بــه جای دست روی دست گذاشتن ،


دست تـوی دستـت می گذاشتـم  . . .

خوابیدن

خوابیدن میان دستان تو

 

بیدار شدن روبه روی چشمان تو

 

دیدن لبخند هر روزه ی تو

 

گرفتن دستان گرم تو

 

سر بر بازوی تو نهادن

 

سرت را به سینه فشردن

 

راه رفتن بازو به بازو کنار نگاه تو

 

این است تنها آرزوی من , رویای همه ی شبهای من

همیشه

همیشه بـاید کسی باشدکه معنی سه نقطه های انتهای جمله هایت را بفهمد


 همیشه بـاید کسی باشد


 تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد


بـاید کسی باشد


که وقتی صدایت لرزید بفهمد


 کسی بـاشد


که اگر سکوت کردی ، بفهمد...


که اگر بهانهگیـر شدی بفهمد


 کسی بـاشد


که اگر سردرد را بهـانه آوردی برای رفتن و نبودن


 بفهمد به توجهش احتیاج داری

خداحافظی

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر

هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد! 

 


 

 

 

اگر گاهی

اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم


اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی


اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی


اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من


اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من


حلالم کن ... و بعد از آن دعایم کن

نگاه کن ....

نگـاه کن


چگونه روزها از پـی هـم می آیند و می رونـد


آهسته رو به پایانـم


اما چنان غرق زندگی که گویا ایـن راه را پایـانی نیست


عادت کـرده ام


به تنهــایی


به نگفتــن


به ندیـدن


و دردناکتر از همــه به سکـوت ...

خواب

خــواب هـایـم بــوی تن تــو را مـی دهــد 



نـکنـد آن دورتــر هـا



نـیـمـه شـب در آغــوشـم مـی گـیــــری !

بعضی ها....

بعضی آدم ها بوی خوب دارند


حتی وقتی دورند


دلت که براشون تنگ می شه


بوی خوبشون تو ذهنت می پیچه


و اونقذر ذلت هواشونو می کنه


که دوست داری محکم بغلشون کنی..................

حرف این روزهام. . .

حرف این روزهام. . .

سکوتم معنی شب بود...

صدایم معنی مبهم.

در این ابهام سرگردان...

چه بهتر ساکت و آرام.

چه بهتر گنگ و بی منظور...

چه آسان آرزوهایم...

به پشت سینه معدوم.

اولین برف

اولین برف


همیشه  هر وقت یاد زمستون میکنم یاد سفیدی برفش می افتم


وقتی  هم که فصلش از راه میرسه


یه انتظار کودکانه سراسر وجودم رو می گیره


انتظار  باریدن  برف


همیشه  وقتی اولین برف زمستون زمین رو سفید می کنه یه شادی خاص که من و یاد 


دنیای  کودکیم میندازه وجودم رو لبریز از خودش می کنه دویدن  روی برف و طنینی که آرامش رو 


 به همراه داره . باریدن  برف غیر از شوق ساختن یه آدم برفی یا بازی باگلوله های برفی یه شوق


 دیگه هم  واسم داره که از بقیه لذت بخش تره اونم این که وقت باریدن برف سرم و رو به آسمون


 کنم و محو رسیدن دونه های برف  به زمین بشم وتصویر اونو توی تک تک دونهاش ببینم که به روی


صورتم می نشینه و آرامشم میده

خیلی.....




همین عکس بس

فروغ



از تنگنای محبس تاریکی


از منجلاب تیره این دنیا


بانگ پر از نیاز مرا بشنو


آه، ای خدای قادر بی همتا


"فروغ فرخزاد"


بازتنهاست

میان باز ها ، یک باز تنهاست 


 در اوج قله  بی آواز تنهاست

 

کبوتر با کبوتر هم غریبست


کبوتر با کبوتر، باز تنهاست

متنفر از پاییز


                 از پاییز متنفرم

                 چرا که بی صدا می آید ، همانند تمام حوادث زشت

                 رنگ زرد و بیمار  برگ هایش چشمانم را می زند.

                 خورد شدن برگهای خشک شده  خوردم میکند

                 بارانی که هیچ  از ترنم و ترحم بهاری نمیداند

                 حس بدیست ...برگی که دو  فصل

                 با درخت عاشقی میکند اینگونه ترک میشود.

                 از پاییز متنفرم

                 از زجرکش شدنش ، از خورد شدنش ،

                 از شلاق های سیل آسای آسمانش

                 از اسیر شدن تمام برگها به دست

                 تند باد سرد و بی مروتش

آه ای خدا


ای خدا آه ای خدا ، از توی آسمونا

گوش بده به درد من ، که میخوام حرف بزنم

واسه یک روزم شده ، سکوتم رو بشکنم

ای خدا خودت بگو ، واسه چی ساختی منو؟

توی این زندون غم ، چرا انداختی منو؟

چرا هر جا که میرم ، در به روم وا نمیشه

چرا هر جا دلیه ، میشکنه مثل شیشه

ای خدا حرفی بزن ، اگه گوشت با منه

این چیه که قلبمو داره آتیش میزنه؟

ای خدا آه ای خدا ، از توی آسمونا

گوش بده به درد من ، که میخوام حرف بزنم

واسه یک روزم شده ، سکوتم رو بشکنم


ای خدا خودت بگو ، واسه چی ساختی منو؟

توی این زندون غم ، چرا انداختی منو؟

تو و تو همین و بس

تو به آن می ارزی که به تو تکیه کنم

که تو این روزها با فکر بودنت زندگی رو به کام خودم شیرین کنم


کوچولوهای موفر فری

کـوچـولـوهـای مـوفـرفـری ایـرانـی

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net
گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

هوای دونفره



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

این هــــــواى لعنتى هم مى بینه مــــــا یـــه نفریم هى دو نفره میشه :)

احساس

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گاهی باید بی رحم بود! نه با دوست... نه با دشمن!
بلکه با خودت!
و چه بزرگت می کند آن سیلی که خودت می خوابانی توی صورت خودت !

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

از آدم ها دلگیرم

که گرم میبوسند و دعوت میکنند

سرد دست میدهند و به چمدانت نگاه میکنن...



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

این روزها
اینگونه ام
فرهادواره ای که تیشه خود را گم کرده است
آغاز انهدام چنین است
اینگونه بود آغاز انقراض سلسله مردان
یاران
وقتی صدای حادثه خوابید
بر سنگ گور من بنویسید:
- یک جنگجو که نجنگید
اما ...، شکست خورد

نصرت رحمانی



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

هنوز هم مرا به جان "تـــو" قسم مى دهند
مى بینى
تنها من نیستم که رفتنت را باور نمى کنم ...!

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

تو خیلی وقته خودتو فروختی ، فقط چون پول نگرفتی ، نفهمیدی ...

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

انقد تو زندگیش سختی کشیده بود که دفعه اولی که باهاش قهر کردم اسمس داد :
از این بدترهاش سرم اومده...! ولی لذت ناز کردنو ازت نمی گیرم ، حاضر شو دارم میام دنبالت...



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

اگر روزی رسیدی که من نبودم

تمام وصیتم به تو این است

" خوب بمان "

از آن خوب هایی که من عاشقش بودم .... !!



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

نجار ها هم کورند ، هنوز تخت دو نفره می سازند ...
نمی بنینند همه تنهاییم ..!
حتی آنهایی که دو نفره می خوابند ...!



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

همیــشه تو دلــت میگفــتی:
این مــگه باچــند نــفر دوســته که همیــــشه آنلایــنه؟

یه جمــله همــیشه یادت باشــه:
همیــشه آنلایــن تــرین ها تنــــهاترینــــند

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

وفادار تو بودم تا نفس بود
دریغا همنشینت خار و خس بود
دلم را بازگردان
همین جان سوختن بس بود بس بود..

"فریدون مشیری"

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

اون لحظه که گفتی یکی بهتر از تو پیدا کردم
یاد اون روزایی افتادم که به صد تا بهتر از تو گفتم:
من بهترین رو دارم.....

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

افسانه ها را رهاکن!
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که عشق را میبلعند ...
من اگر نباشم ...! دیگری جایم را پرمیکند.... به همین سادگی!

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

 به نـدرت پیـدا می شن آدمــایی که ... بهشون مـحبت بکنـی و بعـدش پشیـمـون نشـی ..

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

نمی دانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید !
دنیا پــــــُر شده از قاصدکهایی که
راهشان را گم می کنند ! !
نـــــــه میتوانی خبری دهی
و نــــــــه خبری بگیری !

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

یک قرار ِ خوب ...
با یک " شام " ... تمام میشود ....

یک قرار ِ عالی ..... با یک " صبـــحانه " .... !



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

تنهــــا باشی
روز تعطیل باشــــــد
غروبــــ باشد
باران هــــــم ببارد
احســـــــاس میکنی
بلاتکلیــــــف ترین آدم دنیـا هستی



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

چه قانون ناعادلانه ای

برای شروع یک رابطه هر دو طرف باید بخواهند
ولی برای تمام شدنش همین که یک نفر بخواهد کافیست .../



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

مادر "
مرا ببخش
درد بدنم بهانه بود !
.
.
.......
کسی رهایم کرده که صدای بلند گریه ام
..
...
اشک هایت را در آورد



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.

مهربانم


مهربانم  خوب یاد قلبت باشد، یک نفر هست که اینجا

بین آدمهایی که همه سرد و غریبند با تو
تک و تنها به تو می اندیشد
و ... دلش از دوری تو دلگیر است ...
مهربانم ای خوب!
یاد قلبت باشد، یک نفر هست که چشمش به رهت دوخته بر در مانده
و شب و روز دعایش این است زیر این سقف بلند، هر کجایی هستی، به سلامت باشی
و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد ...
مهربانم ای خوب!
یاد قلبت باشد یک نفر هست که دنیایش را
همه ی هستی و رویایش را، به شکوفایی احساس تو پیوند زده
و دلش می خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد...
مهربانم ای خوب!
یک نفر هست که با تو تک و تنها، با تو
پر اندیشه و شعر است و شعور!
پر احساس و خیال است و سرور!
مهربانم ! این بار، یاد قلبت باشد
یک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزدیک است
و به یادت هر صبح، گونه سبز اقاقی ها را
از ته قلب و دلش می بوسد و دعا می کند این بار که تو
با دلی سبز و پر از آرامش، راهی خانه خورشید شوی
و پر از عاطفه و عشق و امید به شب معجزه و آبی فردا برسی

زندگی

هیچ وقت این دو جمله رو نگو :
١)ازت متنفرم ٢)دیگه نمیخوام ببینمت

هیچ وقت با این دو نفر همصحبت نشو :
١)از خود متشکر ٢)وراج

هیچ وقت دل این دو نفر رو نشکن :
١)پدر ٢)مادر

هیچ وقت این دو تا کلمه رو نگو:
١)نمیتونم ٢)بد شانسم

هیچ وقت این دو تا کارو نکن :
١)دروغ ٢)غیبت

...هیچ وقت این دو تا جمله رو باور نکن :
١)آرامش در اعتیاد ٢)امنیت دور از خانه

همیشه این دو تا جمله رو به خاطر بسپار:
١)آرامش با یاد خدا ٢)دعای پدرو مادر

همیشه دوتا چیز و به یاد بیار:
١)دوستای گذشته رو ٢)خاطرات خوبت رو

همیشه به این دو نفر گوش کن:
١)فرد با تجربه ٢)معلم خوب

همیشه به دو تا چیز دل ببند :
١)صداقت ٢)صمیمیت

حبس

چه فرقی دارد 

پُشت میله ها باشی 

یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن 

وقتی که آرزوهایت 

در حبس باشند

عادت

غمگین ترین روز زندگی ما انسانها روزیست که احساس می کنیم
 
 با ارزشترین موجود زندگیمون میخواد به نبودنمون عادت کنه

رفتار

تو!!

آری با توام!!


تویی که نمیگذاری آب توی دل عشقت تکان بخورد!!


تویی که بخاطر قلب کوچک مردانه اش

درحضور هم جنسانش چنان هوایش را داری که دلش را قرص میکنی!!


به رفتار زنانه ات ادامه بده....


من جای معشوقه ات از تو ممنونم.!!

سینه نهان

سینه ام این روزها بوی شقایق می دهد
داغ از نوعی که من دیدم تو را دق می دهد

«او» که اخمت را گرفت و خنده تقدیم تو کرد
آه را می گیرد از من جاش هق هق می دهد

برگ هایم ریخت بر روی زمین؛ یعنی درخت
خود به مرگ خویشتن رای موافق می دهد

چشمهایت یک سوال تازه می پرسد ولی
چشمهایم پاسخت را مثل سابق می دهد

زندگی توی قفس یا مرگ بیرون از قفس ؟
دومی ! چون اولی دارد مرا دق می دهد

عشق

 دختر باید تو پاییز که میخواد بره بیرون لباس گرم نپوشه
که سردش بشه و پسره کت شو بده بهش...
دختره بگه پس خودت چی؟
بگه بپوش عزیزم بوی عطرتو بگیره لباسم ..

باران

باران که می‌بارد
باید آغوشی باشد
پنجره‌ی نیمه بازی
موسیقی باران
بوی خاک

...
سرمای هوا
گره‌ی کور دست‌ها و پاها
گرمای عریان عاشق‌ی
صدای تپش قلب‌ها
خواب هشیار عصرانه
باران که می‌بارد
باید کسی باشد…

بارش

خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ...
به کسی توجه نمی کنه ...
از کسی خجالت نمی کشه ...
می باره و می باره و ...
اینقدر می باره تا آبی شه ...
‌آفتابی شه ...!!!
کاش ...
کاش می شد مثل آسمون بود ...
کاش می شد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی ...
بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده

دستهایم

خداوندا

دستهایم را به سوی تو دراز کرده ام که راهم را روشن کنی و ناب ترین آرامش دنیا را نصیبم کنی....
خداوندا

دستهایم را به سوی تو دراز کرده ام که راهم را روشن کنی و ناب ترین آرامش دنیا را نصیبم کنی....

عاقبت تعریف کردن مرد از زن

عاقبت تعریف کردن مرد از زن


مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده!

زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــــگ بووووووود!

مرد: اون که ۱۰۰%… هیکلت همیشه قشنگ بوده...
اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد…!

زن : یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟
خیلی هیــــــــــــــزی!

مرد: نه عزیزم، عاشق اخلاقت شدم که باهات دوست شدم...
هیکلت واسم مهم نبود!

زن: یعنی چی؟!
پس این همه ورزش میرم، برای کی میرم برا عمم؟!
هیکلم برات مهم نیست؟!!

مرد: عزیزم، موقع دوست شدن مهم نبود، الان که هست...!

زن: یعنی الان میرم ورزش، برات بی اهمیت میشم؟!!

مرد: فدات شم، قربونت بشم، همه چیزت، تمام وجودت، همه خصوصیاتت، برام مهمه!

زن : یعنی باید همه خصوصیات خوب رو داشته باشم که دوستم داشته باشی؟
خیلی نامردی…
چیه پای کسی درمیونه؟؟!!

مرد: بابا، جان مادرت بیخیال شو، چه غلطی کردیم تعریفتو کردیماااا؟؟!!

زن: دیدی... دیدی...
پس از اول درست حدس زدم که یه ریگی تو کفشته که داری ازم تعریف می کنی؟!
برو از جلو چشام دور شو...
یه چند ساعت نمی خوام قیافتو ببینم...