شب رخ

شب رخ

شبرخ
شب رخ

شب رخ

شبرخ

اشک


اشکایی که بی هوا رو گونه هام میریزه
قلبی که از همه ی خاطره هات لبریزه



دلی که می خواد بمونه ، تنی که باید بره
حرفی که تو دلمه اما ندونی بهتره



بیخیال حرفایی که تو دلم جا مونده
بیخیال قلبی که این همه تنها مونده



آخه دنیای تو ، دنیای دلای سنگیِ
واسه تو فرقی نداره دل من چه رنگیِ



حال و روزمو ببین ، تا که نگی تنها رفت
اهل عشق و عاشقی نبود و بی پروا رفت!


 


 


 


مرگ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد