شب رخ

شب رخ

شبرخ
شب رخ

شب رخ

شبرخ

توکجایی

تو کجای مرزهای دلم را فتح کرده ای؟
کجای دریای قلبم را نوردیده ای؟
تو کدام جزیره ام را به نامت
تسخیر کرده ای؟
که این چنین بی هویت مانده ام

وقتی حتی لحظه ای از تو دور می مانم.
بی تو سرزمین تنم ناشناخته مانده است
و مادران دل نگران دستانم
در انتظار لشکر بی امان چشمانت
برای سربازان استوار نگاهم
دستمال های کاغذی می بافند!
تو کجایی
که قلبم را یک بار دیگر
فقط یک بار دیگر با شکوه لبخنده هایت
استعمار کنی...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد