شب رخ

شب رخ

شبرخ
شب رخ

شب رخ

شبرخ

نگاه کن ....

نگـاه کن


چگونه روزها از پـی هـم می آیند و می رونـد


آهسته رو به پایانـم


اما چنان غرق زندگی که گویا ایـن راه را پایـانی نیست


عادت کـرده ام


به تنهــایی


به نگفتــن


به ندیـدن


و دردناکتر از همــه به سکـوت ...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد