با من لج نکن بغض لعنتی.......... حق انتخاب با توست....
این که خودت را گوشه ی گلو قایم میکنی...........
چیزی را عوض نمی کند.......
بلاخره اشک میشوی در چشمانم.............
یا عقده در دلم.........!
هر دو را زیاد دارم.........!
برهنه ات میکنند تا بهتر شکسته شوی....
خجالت نکش گردوی کوچک . . .
انچه سیاه میشود روی تو نیست . . !!
دست انهاست . . . .
این قدر آرزو هایم را به گور بردم که دیگر جایی برای جسدم نیست!!!
هیچ کدوم نه اذیتم کرد نه واسم سوال شد
فقط یه بغضی داره خفم میکنه
چه جوری نگات کرد که منو تنها گذاشتی
تمــــامــــ احـساس پاکـت را
و هنــــوز نفهمـیده باشی
اصلــــا دوستـــت داشــت ؟؟؟!!!!
کاش به خودمان قول بدهیم وقتی عاشق شویم که " آماده ایم " نه وقتی که " تنهائیم...
این شعر رابرای تومی گویم، در یک غروب تشنه تابستان، در نیمه های این ره شوم آغار، رد کهنه گور این غم بی پایان، این آخرین ترانه لالائیست، در پای گاهواره خواب تو، باشد که تا بانگ وحشی این فریاد، پیچد در آسمان شباب تو، بگذار سایه من سرگردان، از سایه تو دور و جدا باشد، روزی بهم رسیم که گر باشد، کس بین ما نه غیر خدا باشد، من تکیه داده ام به دری تاریک، پیشانی ک فشرده به دردم را، انگشتهای نارک و سردم را...
به یاد من ستاره ها را خواهی شمرد تا ارام شوی... به یاد خواهی آورد باهم بودن هایمان را ... به یاد خواهی آورد خنده هایم را... به یاد خواهی آورد اشک هایم را... به یاد خواهی آورد آغوشم را ... مطمئنم در آن لحظه خواهی گفت:((////////م)))
دلت هوایم را خواهد کرد...
هــــــمـــین !
و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد
آهای تویی که به بهشت و جهنم تو آخرت اعتقاد داری.....
.
.
.
خواهشا به انسانیت تو این دنیا هم معتقد باش
چـقـــــدر سخــــت اســـت ،
کـه لبـــریـــز بـاشی از " گـفـتـــــن " ولــی ...
در هـیـــــــچ ســویـــت محـــرمـی نبـاشد ...
درد و دلـــــت فقطـــــــ درد ســـــــهم منــــــــــــــ شــد و دلــتــــــــــ ســــهـــم دیــگــریــــــــــ
کاش تو بــــودی و من !
نمـ نمـ باراטּْ،
یک جاده بــــــــے انتها ...
دســــت در دســـت همـ ...
بدون چـــــــتر !
زیـــــر باراטּْ،
خیـــس خیـــــس ...